ORIGINAL_ARTICLE
برنامهریزی طراحیمحور به عنوان رویکردی نوین در شهرسازی
شهرسازی از تعامل دو دانش متفاوت ولی مرتبط با یکدیگر که یکی طراحی شهری و دیگری برنامهریزی شهری است، شکل گرفته است. این دو حوزه از دانش شهرسازی در اثر کنش و واکنش متقابل دچار تحول و تکامل زیادی شده است. روند تحولات در نظام شهرسازی معاصر برخلاف گذشته به گونهای است که اقدامات برنامهریزی و طراحی شهری در یکدیگر ادغام میشوند و به سمتوسوی یک فرآیند هماهنگ و یگانه تمایل دارند. توجه به کیفیت محیط شهری در فرآیند و طرحریزی توسعه شهری موجب تعامل بیشتر میان برنامهریزی و طراحی و لزوم توجه به آن در فرآیند برنامهریزی شهری باعث شکلگیری رویکردهای نوینی در حوزه شهرسازی شده است. در پژوهش پیشرو که از نوع تطبیقی-تحلیلی است بعد از مطالعات کتابخانهای و تحلیل محتوای مرتبط با رویکرد برنامهریزی طراحیمحور به ارایه مدل مفهومی رویکرد مذکور پرداخته که در حالت کلی شامل 9 مرحله است که عبارتند از : 1) بیانیه طرح. 2) شناخت، سنجش و تحلیل دادهها. 3) تبیین فضایی و غیرفضایی تحلیل یکپارچه. 4) تبیین چشمانداز طرح/کار (پروژه). 5) تدوین راهبرد. 6) مدلسازی و آمادهسازی سند چارچوب برنامهریزی و طراحی شهری. 7) تخصیص منابع، ضوابط و الگوهای ارایه طرح. 8) پروژهها و طراحی نقشههای پیشنهادی طرح. 9) اجرا و پایش. رویکرد برنامهریزی طراحیمحور در فرآیند تهیه طرحهای توسعه شهری سیاستهای مختلف طراحی را در فرآیند برنامهریزی مدنظر قرار داده و با برنامهای جامع و استوار باعث دستیابی به اهداف تعیین شده و به ارتقاء کیفیت محیط شهری کمک میکند.
http://www.bagh-sj.com/article_11713_f17c89575abe256de55ddab3f67cc510.pdf
2015-11-01
3
14
کیفیت محیطی
برنامهریزی طراحیمحور (DLP)
شهرسازی
اسماعیل
شیعه
es_shieh@iust.ac.ir
1
استاد دانشگاه علم و صنعت ایران
AUTHOR
کیومرث
حبیبی
habibi_ki@yahoo.co.uk
2
دانشیار دانشگاه کردستان،
AUTHOR
مهدی
سعیدی
mehdi.saidi87@yahoo.com
3
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی طرح کارل فریش بر پیکربندی ساختار فضایی بافت قدیمی شهر همدان (با استفاده از تکنیک چیدمان فضا)
با روی کارآمدن رضاخان، تفکرات شبه مدرنتیه در ایران شکل گرفت. و اجرای خیابانکشیها به عنوان اولین نمودهای شهرسازی مدرن بر بافتهای شهری قدیم اجرا شد. این امر نه تنها بر نظام محلهای و بازار به عنوان عمومیترین فضای شهری تأثیرات منفی گذاشت. بلکه بر ساختار فضایی و سلسله مراتب همپیوندی(دسترسی) شهری نیز آسیب رسانید. در دورههای قبل اگر بازار به عنوان ستونفقرات شهری نقش بازی میکرد با اجرای طرحهای خیابانکشی، بازار به حاشیه رانده شده و خیابان به عنوان لبه قدرتمند جایگزین بازار شد. طرح کارل فریش (میدان مرکزی شهر و شش خیابان منشعب و کمربندیهای آن) در دوره پهلوی اول یعنی از اواخر سال 1310 به بعد بر روی بافت قدیمی شهر همدان احداث شد. نوع تحقیق توصیفی – تحلیلی است. با استفاده از نقشه محوری شهر در سالهای 1297،1332و1393و نرمافزار Depthmap و تکنیک اسپیسسینتکس به تحلیل ساختار و همپیوندی شهر در دوره قبل و بعد از خیابانکشیها (که خود به دو مرحله قابل تقسیم است) پرداختهایم. طبق نتایج، ساختارمندی و انسجام بافت شهری نسبت به دوره قبل از خیابانکشیها تضعیف شده و از طرفی میزان همپیوندی (دسترسی) در قسمت بازار به شدت کاهش و از سوی دیگر، مقدار همپیوندی (دسترسی) خیابان افزایش یافت. از این دوره به بعد خیابان به عنوان ستونفقرات شهری معرفی میشود.
http://www.bagh-sj.com/article_11714_a1a9cc8a0062603643467f59cd562589.pdf
2015-11-01
15
26
کارل فریش
ساختار فضایی
اسپیسسینتکس
همپیوندی
خیابانکشی
محمد سعید
ایزدی
ms.izadi@basu.ac.ir
1
استادیار و عضوهیئت علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا همدان
AUTHOR
عادل
شریفی
adelsharifi1988@yahoo.com
2
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش مفهوم توده - فضا در تبیین مکان معماری
شناخت ویژگیهای معماری منوط به بررسی مؤلفههای کالبدی - که به طورکلی «توده» نام دارد - و درک ویژگیهایی با حضور «عدم توده» - که فضا نام دارد -محقق میشود. معماری از موجودیت توده و فضا مستقل نبوده و کیفیتهای مختلف فضای معماری از نسبتهای مختلف توده و فضا شکل میگیرد که نظام توده - فضا نامیده میشود. در واقع نظام توده - فضای معماری با ایجاد ساختارهای کالبدی - ادراکی و کالبدی - عملکردی، فضای معماری باکیفیتهای متفاوت خلق میکند. از این رو شناخت نظام توده - فضا و ویژگیهای آن میتواند شناخت طراحان و معماران را نسبت به کیفیت فضا و مکان معماری ارتقا دهد. این مقاله با طرح فرضیههای زیر تلاش میکند نقش بنیادین و مؤثر نظام توده - فضا را در کیفیت مکان تبیین کند : الف. نظام توده - فضا مفهومی بنیادین و سرآغاز و بنمایه امر معماری است، ب. نظام توده - فضا موجب ظهور کالبدی و ادراکی اثر معماری شده و نظام ساختاری مکان را ایجاد میکند و پ. نظام توده - فضا در طول زمان با ایجاد ساختارهای کالبدی - ادراکی و کالبدی - عملکردی، فعالیتها و معانی مکان را ایجاد کرده و موجب تجلی آن میشود. جهت تبیین فرضیهها ابتدا نظام توده - فضا بررسی شده و اجزای آن توضیح داده میشود، سپس مؤلفههای اصلی مکان معرفی شده و عناصر معماری و مکان مقایسه و تفسیر میشوند. روش تحقیق این مقاله براساس روش توصیفی - تحلیلی و استدلال منطقی پایهریزی شده و مبتنی بر بررسی و تحلیل اطلاعات کتابخانهای، مقایسه، تفسیر و نتیجهگیری از آنهاست. در نهایت این پژوهش نشان میدهد که سه شاخصه “محصوریت”، “نحوه حرکت” و “تناسبات” حاصل از نظام توده – فضا، کیفیت مکان معماری را آشکار میکند.
http://www.bagh-sj.com/article_11715_9198d17a6b352b1034e58e556a3f7aea.pdf
2015-11-01
27
38
نظام توده - فضا
فضای معماری
مکان
محصوریت
حرکت
تناسبات
محمدصادق
فلاحت
safalahat@znu.ac.ir
1
. استادیار دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.
AUTHOR
صمد
شهیدی
shahidi.tab.ir@gmail.com
2
کارشناسارشد مطالعات معماری، معمار و پژوهشگر،
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزشهای محله تاریخی و معیارهای تغییر در آن از نظر ساکنان
محلات تاریخی برای زندهماندن، نیاز به تغییر دارند، البته تغییری که ارزشهای محله را نیز حفظ کند. ارزشها و معیارهای تغییر منتج از آنها، تاکنون توسط متخصصان با تأثیر از اسناد و نظرهای جهانی بهدستآمدهاند. در صورتی که با توجه به اینکه ارزشهای محله تاریخی از ابعاد کیفیت محیط است و این کیفیت توسط ساکنان بهعنوان اصلیترین ذینفعان محیط درک میشود، توصیف ارزشها و در نتیجه معیارهای تغییر ناشی از آن، در بیان مردم نسبت به متخصصان بسیار مهم است. بنابراین هدف اصلی مقاله، بیان ارزشهای محله تاریخی از دید ساکنان این محلهها و همچنین تعیین معیارهای تغییر در این بافتها از دید آنهاست. بر این اساس، مقاله پیش رو، با رویکرد کیفی و استفاده از روش تحلیل محتوای عرفی و تلخیصی به یافتن ارزشهای محله تاریخی از دید ساکنان و معیارهای آنها جهت اعمال تغییر مناسب پرداخته است. شیوه مصاحبه نیمهعمیق با 18 نفر از ساکنان 3 محله تاریخی یزد (دارالشفاء، پشت باغ و سهلبنعلی) که در آنها تغییراتی نیز جهت بازآفرینی صورت گرفته است، برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. یافتههای پژوهش با آنکه تفاوت چندانی بین نظر متخصصان و مردم در کلیات نشان نمیدهد، اما تحلیل مصاحبهها و کدهای ارایه شده توسط مردم، حاکی از اولویتبندی متفاوت در ارزشها و معیارها و زیرمعیارهاست. نتایج حاکی از اهمیت ابعاد اجتماعی و انسانی ارزشها در دیدگاه مردم نسبت به ابعاد کالبدی و اقتصادی، نگاه از درون به محلهها، سنگینی کفه حفاظت (اجتماعی) نسبت به توسعه اقتصادی و کالبدی و اهمیت معیار مشارکت مردم در مراحل تغییر به عنوان معیار اصلی است.
http://www.bagh-sj.com/article_11716_7894f8d9e55f3a9d864a4200657b64fe.pdf
2015-11-01
39
52
ارزشهای محله تاریخی
معیارهای تغییر
ساکنان
متخصصان
حفاظت و بازآفرینی یکپارچه
محمود
پورسراجیان
sarrajian@gmail.com
1
پژوهشگر دکتری معماری، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تدوین معیارهای توسعه فضاهای زیرسطحی از منظر شاخصهای مدیریت بحران شهری
به دنبال افزایش جمعیت به ویژه در شهرهای بزرگ و تغییر و تحولات شهری در دوران اخیر، موضوع استفاده از فضاهای زیرسطحی به عنوان راهحلی برای رفع مشکلات شهری مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. فضاهای زیرسطحی به عنوان سطوحی که در لایههای زیرین زمین قرار میگیرند حایز قابلیتها و امکانات متعددی هستند اما تاکنون از میان قابلیتهای مختلف فضاهای زیرسطحی در رفع مشکلات شهری، تنها به جنبههای کالبدی آن در جهت حل معضلات ترافیکی پرداخته شده است در حالی که یکی از مهمترین معضلات شهری، آسیبپذیری شهرها در برابر انواع بحرانها و مخاطرات است. لذا پرداختن به موضوع توسعه زیرسطحی و شناخت پتانسیلها و قابلیتهای آن از یکسو و بررسی ویژگیهای مدیریت بحران و اقدامات مؤثر در هر مرحله از سوی دیگر میتواند در دستیابی به راهحلی برای کاهش آسیبپذیری شهرها در برابر بحران مورد توجه قرار گیرد. در این راستا به منظور بررسی ارتباط میان این دو موضوع، از مطالعات کتابخانهای، بررسی اسناد و متون معتبر علمی مرتبط، بررسی تجربیات نمونههای موفق جهانی و نیز نظرسنجی از 35 نفر از صاحبنظران در این حیطه و استخراج نتایج حاصل از پرسشنامهها با استفاده از مدل دلفی فازی استفاده شده است. از همپوشانی معیارهای استخراج شده در هر دو حوزه و نیز نتایج حاصل از نظرسنجی از صاحبنظران، معیارهای پیشنهادی توسعه فضاهای زیرسطحی در جهت مدیریت بحران تدوین شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که میان معیارهای توسعه فضاهای زیرسطحی و مدیریت بحران در حوزه کالبدی بیش از 85 درصد، در حوزه حمل و نقل حدود 90 درصد، در حوزه زیستمحیطی حدود 75 درصد و در حوزه اقتصادی در حدود 70 درصد همپوشانی وجود دارد و در این میان بیشترین همپوشانی میان معیارها در حوزههای کالبدی، حمل و نقل و محیط زیست وجود دارد. به این ترتیب که ایجاد مسیرهای زیرسطحی تندرو و ارتباط زیرسطحی مراکز مهم امدادی در حوزه حمل و نقل و نیز استفاده از فضاهای زیرسطحی برای دفع مواد خطرناک در حوزه محیط زیست در انطباق کامل با معیارهای مدیریت بحران قرار دارد. چنین به نظر میرسد که میتوان از معیارهای پیشنهادی در جهت توسعه فضاهای زیرسطحی با رویکرد حاضر بهره جست.
http://www.bagh-sj.com/article_11717_d8a5a05bf387432274562cab348419d2.pdf
2015-11-01
53
64
فضاهای زیرسطحی
بحران
مدیریت بحران
فضاهای شهری
مدل دلفی فازی
راحله
حسینی
ra.hosseini.86@gmail.com
1
کارشناسارشد برنامهریزی شهری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، شعبه شهر قدس.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
طبقهبندی آراء متفکران مطالعات شهر اسلامی
تعاریف شهر اسلامی در دو سوی متضاد، وجود این مفهوم را به چالش کشیده است. به صورت کلی مجموعة دیدگاهها در این رابطه به دو گروه موافق و مخالف وجود شهر اسلامی تقسیم میشود. در دهههای نخستین قرن 20 م. چنین مفهومی برای نخستینبار شکل گرفت. این گرایش از سوی مستشرقین آغاز شد و در ابتداییترین شکل خود با نمونههای غربی و کلاسیک مورد مقایسه قرار گرفت که بستر مخالفت با مفهوم شهر اسلامی را فراهم کرد. در تعاریف اولیه، وجود شهر اسلامی به دلیل عدم انطباق با این نمونهها توسط برخی انکار شد. موافقان این مفهوم، با بررسی نمونههای خاورمیانه و شمال آفریقا، به معرفی ساختار و عناصر مشترکی بین شهرهای اسلامی هدایت شدند. ساختار ترسیمشده، کالبدی برای شهر اسلامی تصویر کرد که به دلیل بررسی شهر فارغ از عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری آن، قابل تعمیم به مجموع شهرهای قلمرو اسلامی نیست. چطور میتوان عناصر و ویژگیهای مشترکی برای شهرهای این قلمرو متصور شد درحالیکه بحث حاضر به یافتن نقاط مشترک بین تمدنهای مختلف پرداخته است. نقاط مشترک در محدوده اسلامی میتواند برخاسته از باورهای مشترک باشد، همان چیزی که باعث یکپارچگی این پهنه شده است. در نهایت نگاه محتواگرایانه به شهر اسلامی که مجموع اقدامات شهری را زاییدة فرهنگ و باورهای اسلامی میداند مفهوم جدیدی در این موضوع ایجاد کرده است. در این مقاله، دیدگاههای مرتبط با مفهوم شهر اسلامی پس از مقایسه به سه گروه صورتگرا، ساختارگرا و محتواگرا تقسیم شده است. نظرات صورتگرا نگاهی پوستهای و ظاهری به شهر داشته است. نظرات ساختارگرا شهر را با عناصر و کالبد آن معرفی میکند. نظرات محتواگرا شهر را همانند قالبی برای محتوا و مفاهیم اسلامی تبیین کرده است. در تعریف شهر اسلامی با رویکرد محتواگرا، مفاهیم و باورها جامه عمل پوشیدهاند. این مفاهیم، محتوای کالبدی هستند که از پیشینة تاریخی، فرهنگی و اقلیمی بستر خود نشأت گرفته است.
http://www.bagh-sj.com/article_11718_fb14b2cbaef615c856612ec016472363.pdf
2015-11-01
65
74
نظرات مخالف با شهر اسلامی
نظرات موافق با شهر اسلامی
صورتگرا
ساختارگرا
محتواگرا
سیده زهرا
مردانی
seyedehzahramardani@gmail.com
1
AUTHOR