ORIGINAL_ARTICLE
طرحواره سکونت عشایر
اسکان عشایر در دو شکل اجباری و خودجوش، منجر به ایجاد شهرکهای عشایری در کنار روستاها و شهرهایی از کشورمان شد. پدیده اسکان با ابعاد متنوع خود، موجب تغییرات بسیاری در وجوه مختلف زندگی میشود. عدم تطبیق ذهنیت کوچنشینان سابق با زندگی، معیشت و کالبد زندگی شهری کاملاً مشخص بوده و شدت و سرعت تغییرات، فرآیند گذار این افراد از یک زندگی عشایری به یک زندگی شهری را با دشواری مواجه میسازد. در طرحواره1 عشایر قشقایی مسکن به شکل چادر موجودیت پیدا کرده و در طی زمان با ریزترین جزییات رفتاری این افراد، محیط و دام خو گرفته است. مسکن شهری عشایر به دلیل ویژگیهای اساساً متفاوت خود با سیاهچادر، قادر به برقراری اتصال منطقی به تصویر ذهنی سکونت و کالبد آن نیست. همچنان که در برانگیختن حواس نیز متفاوت با سیاهچادر عمل میکند. هدف این پژوهش، پیداکردن عناصر مهم در زندگی و مسکن عشایری و به طور خاص عشایر قشقایی به عنوان جامعه مورد بررسی است تا طراحی به منظور ساخت و ایجاد شهرکهای عشایری بر پایه تصویر ذهنی سکونت و پیشینههای روانی اجتماعی زندگی و کالبد آن استوار باشد. ازاینرو بدن انسان در ضمن آنکه مجرای ادراک حسی محسوب میشود قابلیت به خاطرآوری دارد، فهم تصویر بدنی عشایر از سکونت و مسکن آن در کنار تصویر ذهنی اهمیت پیدا میکند. به منظور فهم این تصویر، دو روش مورد بررسی است. مشاهده رفتار عشایر اسکانیافته به عنوان خروجی تصویر ذهنی و ادراک حسی عشایر از زندگی به عنوان ورودی دستگاه شناختی مورد بحث است.
http://www.bagh-sj.com/article_4859_c5f31e3d34aafa27963287589b0135e2.pdf
2014-03-01
3
14
طرحواره سکونت
اسکان شهری عشایر
تصویر ذهنی
تصویر بدنی
رضا
شکوری
re_shakouri@yahoo.com
1
دکتری معماری، استادیار دانشکده هنر و معماری، دانشگاه یزد
AUTHOR
الهام
خدادادی
khoda.elham.arch@gmail.com
2
کارشناس ارشد معماری، مدرس دانشگاه آزاد خوراسگان.
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه تطبیقی رقص شیوا و رقص سماع
هنر در فرهنگهای سنتی و دینی و آیینی، بستر مناسبی برای تجلی مضامین عرفانی، معنوی و روایی است، لذا میتوان از طریق پژوهش در این قبیل آثار هنری، علاوه بر کشف معانی نمادین به دریافت محتوای رمزی اشارهای آنها نیز نایل شد. بیان نمادین در رقصهای آیینی یکی از مهمترین شاخههای هنری است که میتواند، به مثابة مطالعاتی جامعهشناختی، دینی، عرفانی و اعتقادی و به طور کلی تحت عنوان مطالعات فرهنگی، خصوصیات زیباشناختی و محتوایی، آثار هنری را مورد پژوهش قرار دهد. رقصهای آیینی یکی از جذابترین حوزههایی است که علاوه بر جنبههای زیباشناختی در فرمهای حرکتی، دارای مفاهیم و معانی عرفانی، دینی و روایی است که در توالی زمان و مکان تحقق پیدا میکند. رقصهای آیینی در تمدنهای مختلف براساس مضامین معرفتی و عرفانی یا روایی- اساطیری و تاریخی- شکل گرفتهاند که در بعضی موارد، معانی مشابهی با یکدیگر دارند؛ به گونهای که گویا معنی واحدی به صورت دو یا چند شکل بیان شده است. آنچه اهمیت دارد، شکلهای متنوع و زیباشناختی بیان برای ظهور معناست. همواره زیباترین شکل بیان در عالم، هنر است که عالیترین صورت را برای تجلی معنا و قصد هنرمند فراهم میسازد. اغلب هنرهای آیینی، دینی، قدسی و سنتی، چون محتوا بر صورت غلبه دارد، بیانی نمادین و رمزی پیدا کردهاند، اما صرف بیان نمادین و رمزی، هنر نیست بلکه نمادها در حرکات و اشارات و حتی در نوشتار نیز باید ماهیتی هنری داشته باشد. کارکرد معنایی این صورتهای رمزی و کنایهای، امری ثانوی است. در غیر این صورت، معنا و قصد هنرمند امکان ظهوری متعالی نخواهد داشت. این قاعده در همة حوزههای هنر، خصوصاً رقص و موسیقی، جاری است. رقص شیوا در هند و رقص سماع میان پیروان اهل تصوف، مجموعه حرکاتی است که زیباییشناسی آنها از هماهنگیشان با طبیعت نشأت میگیرد به طوری که رقص شیوا و رقص سماع به لحاظ فرمی در زمره رقصهای کیهانی به شمار میآیند و مفاهیم عرفانی بر محتوای آنها مترتب است. این در حالی است که به لحاظ صوری کاملاً از یکدیگر متمایز هستند. این مقاله بر این فرض استوار است که رقصهای آیینی همچون رقص شیوا و رقص سماع در زمانها و مکانهای متفاوت، علیرغم صورتهای متفاوت بیانگر حقیقتی واحدند؛ حقیقتی که محتوای صورتهای رمزی، نشانهای و اشارهای است، و محتوایی معرفتی و متعالی دارند.
http://www.bagh-sj.com/article_4860_8d63ad244aa4f74217d7bf61563811e2.pdf
2014-03-01
15
24
آیین هندو
رقص کیهانی
شیوا
آیین تصوف
رقص سماع
علیرضا
نوروزیطلب
noroozi_110@yahoo.com
1
دکتری مطالعات عالی هنر، استادیار گروه هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.
AUTHOR
پدیده
عادلوند
padideh_adelvand@yahoo.com
2
پژوهشگر دکتری پژوهشهنر، دانشگاه الزهرا. عضو هیئت علمی مرکز پژوهشی هنر، معماری و شهرسازی نظر، تهران.
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
روح مکان در باغ ایرانی
در طی سده اخیر، واژه مکان همراه با طیف وسیع معانی، تقریباً در تمامی فضاهای معماری مطرح شده است. ساخت مکان، به معانی و باورهای انسان تجسد بخشیده و ارتباط عمیقی با ساحتهای وجودی انسان و ارتباط وی با محیط اطراف خود دارد. از این رو پرداختن به چگونگی ارتباط انسان با طبیعت به صورت تحدید شده در حوزه منظر و شناساندن نوع ارتباط شکل گرفته، گام اولیه در بررسی مفهوم مکان است. از سویی دیگر، باغ ایرانی به عنوان نمونه متعالی از منظر ایران، تصویر باورهای انسان ایرانی ـ اسلامی در بطن تاریخ است که علیرغم ناملایمات، همچنان به عنوان الگویی موفق از آن یاد میشود. بدین منظور، پژوهش حاضر در تلاش است تا با بررسی عناصر باغ ایرانی، و تطبیق آنها با مفاهیم و اجزای مکان کیفیتهایِ واجدِ معنایِ روح مکان در باغ ایرانی را شناسایی کند. نگارندگان این مقاله، به سبب باور به ارتباط ناگسستنی انسان و محیط، از رویکرد پدیدارشناسانه نسبت به مفهوم مکان و باغ ایرانی استفاده کردهاند. روش تحقیق در این کار، روش توصیفیـ تحلیلی و ابزار جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای بوده است. نتایج، حاکی از آن است که هر کدام از اجزای باغ، علاوه بر دارابودن کیفیتهایی شناختهشده، به سبب داشتن کیفیتهای لاهوتی و قدسی به انضمام بار معنایی و تاریخی، در جهت القای حس مکان به مخاطب نقش بهسزایی دارند. مفاهیمی چون محصوریت، گستردگی، هندسه و فضا که از ارتباط بین عناصر باغ ایرانی به وجود آمدهاند، دارای کیفیتهایی مادی و معنایی هستند که باغ ایرانی را واجد حس مکان (روح مکان) میکنند.
http://www.bagh-sj.com/article_4861_ec65d286c66ec27e399660363bcf3969.pdf
2014-03-01
25
38
باغ ایرانی
روح مکان
رابطه انسان با طبیعت
عناصر باغ ایرانی
لیلا
مدقالچی
l.medghalchi@yahoo.com
1
پژوهشگر دکتری معماری دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
مجتبی
انصاری
ansari_m@modares.ac.ir
2
دکتری معماری، دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس.
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
بمانیان
bemanian@modares.ac.ir
3
دکتری معماری، استاد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
قواعد و ویژگیهای معرفی شهرها در متون کهن مطالعه موردی : شهرهای سامانیان
این مقاله تلاش دارد تا با گذر از محتوا، نثر و معرّفی آثار متون کهن، به قواعد و ویژگیهای موجود در معرفی شهرها بپردازد. در این راستا ده شهر از عصر سامانی در تمدن اسلامی ایران انتخاب شده، آثار و منابع مورد بررسی با توجه به ساختار و طرح پژوهشی درپنج عنوان طبقهبندی شده است. معرّفی شهرها، به ترتیب از “اقلیم و شهر” شروع شده و به “شهر و فرهنگ” خاتمه یافته است. موضوعات مقاله با توجه به بستر مطالعه ی موردی که عصر سامانی را شامل میشود به شناسایی”ماوراءاانّهر” پرداخته و کلیاتی از شهرهای این دوره معرّفی شده است. بدنة اصلی مقاله شامل برشمردن ویژگیهای تفکیکی و موضوعی شهرها و تحلیل آنها است. در بین شهرهای مورد مطالعه این نوشته، سه ویژگی در معرّفی شهرها مورد توجّه بوده که بیشترین و کاملترین معرّفی مربوط به شهر “سمرقند و بخارا» است. آنچه که به عنوان پرسش اصلی مقاله و فرضیة “قاعده مندی در معرّفی شهرهای متون کهن” مورد توجّه بوده است در بدنة اصلی مقاله پاسخ داده شده و اطلاعات طبقهبندیشده مورد تحلیل قرار گرفته است. معرّفی شهرهای بزرگ نیز دارای قاعده ویژه و کاملی بوده است به شیوهای که نکتهای از جامعیّت معرّفی شهرها کاسته نشده است.
http://www.bagh-sj.com/article_4862_14441cdbbe93d49a8163836bd686e95d.pdf
2014-03-01
39
46
شهرهای سامانی. متون تاریخی. خراسان و ماوراءالنهر. مشاهیر اسلامی
حمیدرضا
توسّلی
hamidtavasoli_b@yahoo.com
1
دکتری تاریخ هنر. عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسیِ بینامتنیِ نگارة پادشاهی جمشید از شاهنامة بایسنقری
از آنجا که بخش عمدة تاریخ نقاشی ایران را کتابآرایی تشکیل میدهد، برای ریشهیابی سابقة تصویری بسیاری از مضامین، همچون اساطیرِ ایران باستان، باید به این منابع مراجعه کرد. جمشید یکی از شهریاران مطرح اساطیری با ریشههای هند و ایرانی است که در شاهنامههای مصور بسیاری به تصویر درآمده است. مجلس پادشاهی جمشید که در شاهنامة بایسنقری و مکتب هرات و در عهد تیموری خلق شده، از جمله سرآمدان آثاری با این مضمون است. نقاش این نگاره ناشناس است. به این ترتیب برای شناخت ویژگیهای نگاره به بررسی اجمالی مکتب هرات و شاهنامة بایسنقری پرداخته شده است. با توجه به پیوند کتابآرایی با ادبیات و با استناد به مصداق مفهوم بینامتنیت در مطالعات مربوط به نقاشی ایران، تحلیل تطبیقی متن تصویری با نوشتاری روش این پژوهش در نظر گرفته شده است. این نگاره با دو رویکرد ویژگیهای صوری و جوهری در رابطة بینامتنی تحلیل شده است. به این منظور جستجوی ریشههای این اسطوره در متون نوشتاری ناگریز مینماید. در نهایت از طریق تحلیل بینامتنی این نگاره میتوان دریافت پیوند میان متن نوشتاری و تصویری در هر دو سطح مذکور به شکلی جامع نمود پیدا کرده است.
http://www.bagh-sj.com/article_4864_b53c076ddd25a70527ef2df8fd3e061a.pdf
2014-03-01
47
54
نقاشیایرانی
بینامتنیت
جمشید
شاهنامة بایسنقری
اکرم
احمدی توانا
a_ahmaditavana@yahoo.com
1
کارشناس ارشد نقاشی دانشگاه الزهرا، مدرس دانشگاه فنیوحرفهای.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بازشناسی تاریخی و تزیینات کاروانسرای آلاکی
رزمین آذربایجان در معماری ایران مرتبه نخست را دارد. آغاز فعالیتهای معماری ایلخانان به مرکزیت تبریز با بهرهگیری از تجربیات و سنتهای متقدم، فصلگشای عصر جدیدی در هنر و معماری این منطقه بوده است. کاربرد تزیینات معقلی و تلفیق آن با ویژگیهای ممتاز سبک آذری در قالب تأکید بر ارتفاع بیشتر، استعمال سنگ تراشیده و بهرهگیری بیشتر از هندسه، در یکی از زیباترین و منحصربه فردترین آثار معماری این دوران، موسوم به کاروانسرای آلاکی، برآیند تداوم سنتها و اسلوبهای برخاسته از مکاتب بنیادین محلی آذربایجان بوده است. مطالعات انجام شده در زمینه ساختارشناسی و معرفی تزیینات بنای آلاکی در زمرة مهمترین اهداف این تحقیق محسوب میشود؛ بدیهی است احیاء و شناخت ویژگیهای معماری و تزیینی یک بنای ویران شدة عصر ایلخانی میتواند ما را در شناخت هرچه بهتر سیر تحول معماری و تزیینات وابسته به آن به خصوص در منطقة آذربایجان یاری کند. پرداخت اطلاعات در پژوهش حاضر به شیوة توصیفی، مقایسهای و تحلیلی بوده و روش یافتهاندوزی در آن به صورت کتابخانهای و میدانی است. حاصل این مطالعه، شامل معرفی ساختار کاروانسرای آلاکی در زمرة قدیمیترین طرح چهار ایوانی کاروانسرا در شمال غرب کشور و بررسی تزیینات بسیار پرتکلف آن است. بنا بر یافتههای تحقیق، فنون به کار رفته در اجرای تزیینات کاروانسرای آلاکی را میتوان قدیمیترین نوآوریهای معماری ایلخانان در زمینة تزیین انواع فرمهای کاروانسرا در منطقة آذربایجان دانست. از بارزترین مصادق سبک تزیینی این بنا میتوان به الگوی خاص تزیینات سردر ورودی آن در قالب طاقنماهای تزیینی و تطابق آن با آثار و دستآوردهای مذهبی معاصر ایلخانان اشاره کرد.
http://www.bagh-sj.com/article_4865_34a3ef26ee5825fcec1f4e0ad3d0a84e.pdf
2014-03-01
55
64
عصر ایلخانی
کاروانسرای آلاکی
تزیینات معماری
منطقة آذربایجان
امین
مرادی
aminmoradi66@yahoo.com
1
کارشناس ارشد باستانشناسی. دانشگاه محقق اردبیلی.
LEAD_AUTHOR
بهروز
عمرانی
parva_8@yahoo.com
2
دکتری باستانشناسی. عضو هیئت علمی پژوهشکده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
الگوهای خلق فضا در معماری با تکیه بر پارادایمهای نظری پسامدرن
این نوشتار، پیرامون بررسی الگوهای خلق فضا در معماری، با تکیه بر پارادایمهای نظری مطرح شده در دوران پستمدرن به نگارش درآمده است. یکی از بسترهای پژوهشی مطرح در حوزه نظری معماری، بحث بهکارگیری پارادایمهای نظری در حیطه علوم کاربردی معاصر است. در این بررسی نخست به طور خلاصه پیشینهای از نحوه ورود بحث پارادایمها از حوزه علم به حوزه معماری ذکر میشود سپس با توجه به اهمیت بهکارگیری مبانی نظری در روند طراحی و خلق فضا، با استفاده از پارادایمهای مطرح شده در حوزه معماری توسط «کِیت نِسبیت»، مانند پدیدارشناسی، زیباییشناسی، زبانشناسی، نشانهشناسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و شالودهشکنی، به بررسی الگوهایی پرداخته میشود که امروزه معماران بهطورآگاهانه یا ناآگاهانه در خلق فضا از آنها بهره میجویند. نظر به اینکه بحث فضا همواره یکی از بااهمیتترین و در عین حال چالشبرانگیزترین بحثهایی است که در حوزه معماری وجود داشته و لزوم ورود مفاهیم آن از حوزه نظر به عمل، یکی از چالشهای پیش روی معماری معاصر است، هدف از انجام این پژوهش، نزدیکشدن به پاسخ این پرسش است که هر یک از عناصر تشکیلدهنده فضای معماری به چه صورت در فضاهای برآمده از پارادایمهای نظری پسامدرن به کار گرفته میشوند؟
بدین منظور سه بخش اصلی مورد بررسی قرار گرفته است :
پیشینه پژوهش (بررسی چگونگی ورود بحث پارادایمها از حوزه علم به حوزه معماری)، مروری بر پارادایمهای نظری معماری در دوران پستمدرن و بررسی الگوهای خلق فضا در معماری با تکیه بر پارادایمهای نظری پسامدرن (در قالب عناصر تشکیلدهنده فضای معماری).
در نهایت ویژگیهای فضایی هر یک از الگوهای مطرح شده، به اختصار مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله با تکیه بر بررسی کیفی و تحلیلی، قصد دارد این واقعیت را روشن کند که علیرغم اینکه دوران پستمدرن به دلیل تحولات متعاقب آن با چندگانگی و تعدد مفاهیم در بحثهای نظری مواجه بوده است لیکن بحث فضا نیز مانند سایر بحثهای نظری معماری، قاعدهمند بوده و میتوان الگوهایی را در این زمینه، به منظور کاربردی کردن مباحث نظری پارادایمها در حوزه معماری مطرح کرد.
http://www.bagh-sj.com/article_4866_e1f400a0c6c11fa09b48cb80eaf77735.pdf
2014-03-01
65
78
پارادایمهای نظری
کِیت نِسبیت
عناصر تشکیلدهنده فضا
عناصر کالبدی
عناصر محیطی
الگوهای خلق فضای معماری
سارا
سوهانگیر
sar.sohangir.art@iauctb.ac.ir
1
دانشجوی دکتری تخصصی معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانـ مرکزی، استاد مدعو دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال.
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
نصیرسلامی
moh.nassir_salami@iauctb.ac.ir
2
دکتری معماری، استادیار و عضو هیئت علمی گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانـ مرکزی.
AUTHOR