پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
14
53
2017
10
23
حاکمیت برنامه بازآفرینی بافت ناکارآمد شهر تهران با رویکرد شبکه
5
14
FA
امیر حسین
محبی فر
پژوهشگر دکتری مدیریت پروژه و ساخت، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس
a.mohebifar@modares.ac.ir
محمدحسین
صبحیه
دکتری مدیریت پروژه و ساخت. عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر گروه مدیریت پروژه و ساخت.
sobhiyah@modares.ac.ir
مجتبی
رفیعیان
استاد دانشگاه تربیت مدرس
rafiei_m@modares.ac.ir
یحیی
حساس یگانه
دکتری حسابداری. استاد گروه حسابداری، دانشکده دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی.
yahya_yeganeh@yahoo.com
شعبان
الهی
دکتری مدیریت فنّاوری اطلاعات. دانشیار گروه مدیریت فناوری اطلاعات، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس
elahi@modares.ac.ir
مبحث بافتهای ناکارآمد و توجه به بهبود فضای زیستی در نواحی فرسوده شهری یکی از مباحث پیچیده و چندوجهی در حوزه شهرسازی و مدیریت شهری به شمار میرود. نظر به اهمیت بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری تاکنون قوانین و مصوبههای زیادی سعی در ایجاد شرایط و تسهیل امور مربوط به آن داشتهاند، اما با این وجود به نظر میرسد پیشرفت چندانی در این حوزه صورت نگرفته است. یکی از دلایل قابل ذکر، ماهیت چند تخصصی و متنوع پروژهها همراه با حضور ذینفعان متعدد از نهادهای خصوصی و عمومی در حوزه بازآفرینی بافت ناکارآمد است که هماهنگی و همراستایی عملکرد این ذینفعان موجب پیچیدگی فرایند بازآفرینی میشود. در واقع میتوان گفت که بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری دارای خصوصیات یک طرح1 است که شبکهای از ذینفعان در اجرا و پیش برد اهداف آن دخیل هستند و مطابق مطالعات پیشین یکی از مهمترین عوامل در پیش برد این طرحها مسئله حاکمیت ذینفعان آن است. لذا شناخت حاکمیت این شبکه و نقد آن میتواند در موفقیت این طرحها تأثیرگذار باشد. به این منظور، این مقاله با استفاده از روش گروههای کانونی میزان تعامل بین هر دو ذینفع شناسایی شده را کمیسازی میکند و سپس با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی که ابزاری قدرتمند برای شناسایی و تحلیل ابعاد مختلف شبکهها محسوب میشود، شبکه قدرت حاکم بر سازمانها و نهادهای مرتبط با برنامه بازآفرینی شهر تهران را به منظور بررسی میزان تعامل که یکی از مهمترین ملزومات حاکمیت این شبکههاست، مورد بررسی قرار میدهد. در انتها با تمرکز بر ادبیات موضوع و تطبیق نتایج حاصل از تحلیل شبکه اجتماعی با شرایط مطلوب، ضعفهای وضع موجود را بررسی و رویکرد مناسب حاکمیت را پیشنهاد میکند.
بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری,تحلیل شبکه اجتماعی,تعامل,حاکمیت شبکهای
http://www.bagh-sj.com/article_51264.html
http://www.bagh-sj.com/article_51264_6d71718339acd82fee7885e4f0c57112.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
14
53
2017
10
23
گونهشناسی بافت نمای شهری(با رویکرد شکلی) (نمونه موردی میدان امام خمینی(ره) تهران)
15
32
FA
سیدعلی
سیدیان
دکتری معماری، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران، ایران
a_seyedian@umz.ac.ir
سعید
علی نیا
دانشجو
saeed.alinia@ymail.com
وحید
حیدر نتاج
عضو هیئت علمی
v.nattaj@yahoo.com
در بررسی سیر تحول معماری، لزوم توجه به گونهشناسیهای انجام شده نظیر : اقلیمی، شکلی و تاریخی- تکاملی بیش از پیش احساس میشود. این گونهشناسیها بیانگر زوایای دید پژوهشگرانی است که سعی در روشمندسازی طراحی ابعاد مختلف معماری نظیر پلان، حجم، فرم و فضای معماری را داشتهاند، به طور مثال اُلگی1از زاویه اقلیم و جنبه تأثیرگذاری عوامل اقلیمی بر شکلگیری کالبد بنا به معماری نگریسته است و یا دوران2 و کرایر3سعی در هندسینگری به پلان بنا را داشتهاند. هدف این پژوهش گونهشناسی نما به عنوان یکی از وجوه مهم طراحی بنا از حیث معماری است. عدم وجود فرایند صحیح طراحی نما، سیمای شهرها را به فرجامی ناخوشایند کشانده و آنچه را که امروزه شاهد آن هستیم، وجود نماهایی منفرد و ناهماهنگ است.<br />این مقاله به طرح این سؤال که نمای بناهای ارزشمند (بناهای سنتی) در دورههای مختلف واجد چه ویژگیهایی از نظر هندسی و گونهشناختی بودهاند، میپردازد و با فرض آنکه شناخت و گونهشناسی صحیح نمای این آثار و به کارگیری آن در آثار جدید، ضمن حفظ اصالت تاریخی- فرهنگی نما، سیمای شهر را از آشفتگی و بیقیدی میرهاند، تحقیق را پی گرفته و به رسم اشکال پایه (مربع، مثلث و دایره) مطابق با نظر دوران و کرایر که این اشکال را اشکال پایه در گونهشناسی خود معرفی کردهاند، پرداخته و در ادامه به اعمال تغییرات بر روی محورها، رئوس و اضلاع این اشکال براساس اصول تغییرات شکلی دوران و کرایر به منظور یافتن خط سیر تغییرات، میپردازد. نمای میدان امام خمینی تهران به عنوان یکی از مهمترین گرههای شهری، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی این شهر به کمک روش کتابخانهای (کتب و مقالات) و روش تحلیلی-تطبیقی در حوزه نما (عکسها و نگارهها) با جامعه آماری 9 بنا از دورههای قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم و معاصر (در هر دوره به طور میانگین دو اسلاید از هر چهار سوی میدان) مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت مشخص شد که غالب الگوهای هندسی به کار رفته در نمای بناهای میدان از حیث هندسه کلی نما و آرایهها و بازشوها در دوره قاجار به صورت اشکال پایه خام دایره و مربع و یا ترکیب ساده آنها براساس مرکز دایره و یا به صورت فرایند تکرار بوده است و در دوره پهلوی اول با ورود اشکال مثلثی و مقاطع حاده در انواع قالبهای ترکیب با دایره و مربع دیده میشود و همچنین در دوره پهلوی دوم با نفوذ هرچه بیشتر اصول معماری غرب و استفاده از سادهگرایی و پرهیز حداکثری در استفاده از تزیینات در کاربریهای مختلف را نشان میدهد که در نتیجه الگوهای هندسی به کار رفته در این دوران بیشتر به سمت مربع و مشتقات حاصل از فرایند تغییر زاویه سوق یافتهاند.
گونهشناسی تاریخی نما,اشکال پایه در نما,سیر شکلی در نما,نمای شهری,میدان امام خمینی تهران
http://www.bagh-sj.com/article_51265.html
http://www.bagh-sj.com/article_51265_0714b967b1e9f7326a8fea063b123307.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
14
53
2017
10
23
مبادی سلیقه در معماری
33
42
FA
نادیه
ایمانی
استادیار دانشگاه هنر تهران
imani@art.ac.ir
سویل
ظفرمندی
دانشجو/دانشگاه هنر تهران
sevilzafarmandi@gmail.com
سلیقه در معماری به معنای انتخاب بنای مطلوب در شمار مباحث مهم این عرصه قرار دارد که به عوامل متفاوتی نسبت داده میشود. اما به طور معمول به دو صورت مقدماتی قابل فهم است. یکی مرتبط با مشاهده خصوصیات ظاهری یا عینی بنا و دوم از منظر ادراک حسی و مرتبط با ذهنیات فرد. در معماری افزون بر این دو مورد وجه کاربردی یا زندگی در بنا و موقعیت آن در سیمای شهری نیز اهمیت بسیار دارد. نکته قابل تأمل دیگر در این مورد ترجیحات کالایی یا نقش مد در جامعه است که در هنگام انتخاب بنا نقش بسزایی دارد. از اینرو با توجه به ابعاد مختلف «سلیقه»، مطالعات در زمینه ادراک حسی و پیامدهای آن در زیباشناختی، از منظر حجم بیرونی بنا و نسبت آن با هنر آغاز شد. در مباحث زیبایی و هنر، ویژگی نما مبتنی بر فرم و خصوصیات ظاهری بیرونی بنا همراه با تأثیر آن در ذهن قابل بررسی شد. سپس وجه کاربردی معماری یا زندگی و کیفیت حضور انسان در بنا مدنظر قرار گرفت. متعاقب آن جستجو در عرصه سلایق اجتماعی که یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در انتخاب و در حوزه مد و گرایشات اجتماعی است جستجو شد. در نتیجه مشخص شد سلیقه در معماری از مشاهده خصوصیات ظاهری یا عینی بنا آغاز میشود و در فرایند ادراک حسی و کارکرد در وجوه مختلف معماری، در پیوند باجریانهای مدِ روز به انتخاب بنای مطلوب میانجامد.<br />
زیباشناسی سلیقه,سلیقه معماری,سلیقه,مد
http://www.bagh-sj.com/article_51267.html
http://www.bagh-sj.com/article_51267_f3d6d3069fba5e5662264bc239de1896.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
14
53
2017
10
23
مکتب سقاخانه : نگاهی پسااستعماری یا شرقشناسانه؟
43
56
FA
رائیکا
خورشیدیان
دانشجوی دکتری و دستیار پژوهشی رشته پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس
raika.khorshidian@modares.ac.ir
حیدر
زاهدی
دانشجوی فلسفه هنر دانشگاه علامه طباطبایی
hdzahedi@gmail.com
بیان مسئله : آیا مکتب سقاخانه را میتوان متأثر از نظریه پسااستعماری دانست؛ آیا تقویتکننده سلطه شرقشناسانه است یا باید نگرش سومی را نسبت به آن یافت؟ <br />هدف و روش تحقیق : هدف از تحقیق پیشرو به چالش کشیدن دو رویکرد -پسااستعمارانه و شرقشناسانه- به صورت توصیفی-تحلیلی برای بررسی مکتب سقاخانه است. پیشنهاد پژوهش محصور نکردن مکتب سقاخانه در دو قطبی نظریه پسااستعماری یا شرقشناسانه و در نظرگرفتن مسایل خاص کشور ایران است. این پژوهش ابتدا خود مکتب سقاخانه و سپس جریانات هنری روز ایران، اروپا و آمریکا را بررسی میکند.<br />نتیجهگیری : کتاب «شرقشناسی» ادوارد سعید، آغاز نظاممند رویکرد پسااستعماری و ترجمه فارسی «دوزخیان روی زمین» فرانتس فانون، هر دو متاخرتر از شکلگیری جریان سقاخانه هستند. به نظر میرسد نظریات پسااستعماری فانون و سعید در طبقهبندی هنر در جامعه ایران موثر بوده؛ حال آنکه آن نظریات علاوه بر اینکه متاخرتر از جریان سقاخانهاند، بر جوامع دیگری منطبق هستند که شرایط برابری با جامعه ایران نداشتند. به نظر نسبت دادن این مکتب هنری به گفتمان پسااستعماری، برگرفته از نگاهی شرقشناسانه است. بررسیهای تاریخی نشان میدهد سقاخانه بهعنوان جریانی پستمدرن همزمان با اتفاقات جهان هنری غرب شکل گرفت و البته داعیه ملی بودن داشت. مردم ایران خود را استعمارزده نمیدیدند تا بخواهند به این جایگاه اعتراض کنند. سقاخانه درصدد به تصویر کشیدن امری اگزوتیک به معنی شرقشناسانه آن نبود؛ ضمن اینکه حالوهوای معنوی این هنر که بر نامگذاری آن بیتاثیر نبوده، امری آشنا با مردمان ایران است. به نظر میرسد تحلیل آثار سقاخانه بیشتر متأثر از جریانات متاخر باشد؛ امری که میتوان آن را پرتاب نقد شرایط معاصر به گذشته تعبیر کرد. این جریان که پیش از به بلوغ رسیدن به حاشیه رفت، از اواخر دهه 1370 با اوج گرفتن نگاه ایرانی-اسلامی حیاتی دوباره یافت. پیشنهاد نگارندگان برای هنرمندان معاصر توجه به زمینههای معنوی مکتب سقاخانه و اجتناب از تکرار صوری آن است.
مکتب سقاخانه,نقد پسااستعماری,شرقشناسی,جامعهشناسی
http://www.bagh-sj.com/article_51274.html
http://www.bagh-sj.com/article_51274_46d3a43ca4ba6a74ee041b9bfce0dfb8.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
14
53
2017
10
23
گونهشناسی مسجد-مدرسههای ایران، براساس شیوه دسترسی
57
68
FA
آرش
حسینی علمداری
کارشناس ارشد معماری، مربی دانشگاه سراسری ملایر،
m.hosseini@malayeru.ac.ir
احسان
موسوی
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشکده فنی ومهندسی، دانشگاه گلستان، گرگان
ehsan.mousavi@gmail.com
حمید
کرامتی شیخ الاسلامی
کارشناس معماری دانشگاه ملایر
hamidkeramati93@yahoo.com
مریم
سعادتمند
کارشناس معماری دانشگاه ملایر
maryamsaadatmand71@yahoo.com
حکومتهای مذهبی در ایران بهمنظور آموزش امور دینی و مذهبی در فضایی مذهبی، به کمک زمینه فراهم شده بهوسیله مسجد-آرامگاهها و مسجد-خانقاهها، دست به ساخت کالبدی جدید به نام مسجد-مدرسه زدهاند. نحوه شکلگیری این کالبد خاص و خصوصیات آن مورد مطالعات متعددی قرار گرفته است، با این وجود به نظر میرسد این کالبد هنوز آموزههای بسیاری برای معماری معاصر ایران داشته باشد.<br />در مقاله شیوههای قابل استفاده برای گونهبندی بررسی شده و شیوه تفسیری برای گونهبندی مناسب تشخیص داده شد. بر این اساس کالبد و ساختار مسجد-مدرسهها مطالعه شده و سعی شد گونهبندی مناسبی براساس نحوه قرارگیری و ارتباط بین دو فضای آموزشی و نیایشی برای این فضای عبادی ـ آموزشی پیشنهاد شود. پژوهش حاضر براساس نتایج به دست آمده این نوع کالبد معماری را به سه گروه کلی تقسیم و گونهبندی میکند. در این تحقیق از روش تحقیق توصیفی، تاریخی- تحلیلی استفاده شده و اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع مکتوب و کتابخانهای و مطالعات میدانی جمعآوری شده است.<br />مسجد-مدرسههای گونه اول، در منطقه مرکزی ایران -شامل اصفهان، کاشان و یزد- و با نگاه ریزبینانه به شریعت اسلامی، براساس جدایی فضای نیایشی و آموزشی ساخته میشدهاند. مساجد گونه دوم سادهتر و مختصرتر هستند و با گستردگی جغرافیایی وسیع، در موقعیتهایی با حساسیت سیاسی و اجتماعی پایینتر طراحی و اجرا میشدهاند. گونه سوم از دو گونه دیگر متأخرتر بوده و ترکیب کامل مسجد و مدرسه در آن کاملاً پذیرفته شده است. این گونه در تهران و در دوره قاجار بسیار مورد توجه قرار گرفته و مساجد آن تا حدی متأثر از مسجد-مدرسه مروی هستند.<br />بررسی ارتباطات موجود میان زمان و مکان و ساختار مسجد-مدرسهها نشانگر تأثیر اعتقادات و حساسیتهای مذهبی، میزان هزینه و فضای در نظر گرفته شده برای بنا و پیروی از شیوه ساخت مسجد-مدرسههای مشهور در شیوه ساخت مسجد-مدرسههاست.<br />
مسجد-مدرسه,فضای نیایشی,فضای آموزشی,گونهشناسی مسجد-مدرسه
http://www.bagh-sj.com/article_51279.html
http://www.bagh-sj.com/article_51279_5cb26e1503afe28105dc963285ce6883.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
14
53
2017
10
23
بررسی مفاهیم نمادین رنگ در هنر نقاشی مصر باستان و منشأ آنها در طبیعت پیرامون
65
74
FA
مهدا
فروغی
پژوهشگر دکتری معماری
mahda_foroughi@yahoo.com
شهره
جوادی
استادیار گروه مطالعات عالی هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
shohreh.javadi@gmail.com
● بیان مسئله<br />انسان در طول تاریخ، به طرق مختلف از جمله هنر نقاشی به بیان احساسات و ذهنیات خود پرداخته است. در طول تاریخ، نقاشی اهداف مختلفی از امری مقدس در انحصار گروهی خاص تا وسیله گذراندن اوقات فراغت برای عموم انسانها داشته است. همچنین نقاشی، حامل مفاهیم واقعی و سمبلیک بوده است. در برخی موارد واقعیت پیرامون آنچنان که بوده تصویر میشده و در سایر موارد تصاویری غیر واقعی با مفاهیمی سمبلیک تصویر میشده است. یکی از مهمترین عناصر نقاشی، رنگ است که به شیوههای مختلف و در مفاهیم گوناگون به کار گرفته شده است. مصر باستان، یکی از بزرگترین و اولین تمدنهای انسان است که آثار باستانشناسی و نقاشیهای فراوانی از آن به جای مانده است. برخلاف مطالعات گذشته که صرفاً برمبنای علم زبانشناسی به بررسی مفاهیم سمبلیک رنگها در هنر نقاشی مصر باستان پرداختهاند، در این مقاله با استفاده از تحلیل نقاشیهای مصر باستان، مباحث زبانشناسی و مفاهیم سمبلیک عناصر طبیعت به بررسی موضوع پرداخته شده است.<br />● هدف<br />هدف این تحقیق بررسی مفاهیم سمبلیک رنگها در هنر نقاشی مصر باستان و منشأ این مفاهیم است. <br />● روش تحقیق<br />باتوجه به حضور خدایان در نقاشیهای همه ادوار تاریخی مصر باستان و همچنین ثبات مفاهیم آنها در طول تاریخ، به بررسی و تحلیل رنگها در تصویر خدایان مصر باستان پرداختهایم. در ادامه به کمک چهار مورد، مفاهیم رنگهای اصلی در نقاشیهای مصر باستان تحلیل شد. این موارد شامل دادههای به دست آمده از تحلیل تصاویر خدایان، مهمترین عناصر ثابت با رنگهای اصلی در نقاشیها، معنی لغوی هر یک از رنگها و همچنین نمود این رنگها در محیط پیرامون مصر باستان میشود. در نهایت جهت تصدیق نتایج به دست آمده، باتوجه به اهمیت مفهوم مرگ از نگاه مردم مصر باستان، نقاشیهای مراسم مومیایی کردن، عزاداری و داوری پس از مرگ که حامل مفاهیم مشابهی هستند را تحلیل کردهایم.<br />● نتیجهگیری<br />به کمک یافتههای تحقیق مفاهیم سمبلیک هر یک از رنگهای اصلی در هنر مصر باستان مشخص شده و ارتباط آنها با طبیعت پیرامون موشکافی شد.<br />
رنگ,هنر مصر باستان,نقاشی سمبلیک
http://www.bagh-sj.com/article_51285.html
http://www.bagh-sj.com/article_51285_1e64c218a28e672869cbffcb5dbbb2b5.pdf